دانشجویان معماری منظر و آینده شغلی

پیش درآمد:

شبکه های اجتماعی علاوه بر کارکردهای متداول آنها، پتانسیل های خوبی برای گفتگوهای تخصصی هستند. این فضای تبادل نظر مجازی، به تمام مخاطبان از سراسر جهان این امکان را می دهد که آرای خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و از همفکری با دوستان خود کسب معرفت نمایند. با این وصف، به نظر می رسد که گروه “اهل نظر* ” می تواند بستری برای گفتگو، مباحثه و میزگردهای مجازی باشد. ضمن آنکه در یک گفتگوی نوشتاری به نسبت میزگرد حضوری، حاضران فرصت بیشتری برای تامل و ارئه دیدگاه خود دارند و همچنین نظرات شان همزمان به صورت مکتوب ثبت می شود. ایده فوق با طرح اولین سوال، صورت عملی به خود گرفت.

نوشتار زیر ماحصل گفتگوهایی است که ذیل یک سوال شکل گرفت. آنچه در پی می آید، برآیند نظراتی است که به صورت خلاصه و در سه بخش تحت عناوین «اتفاق نظر»،«اختلاف نظر» و نهایتا «چشم انداز» منتشر می شود.

اسامی افرادی که در میزگرد مجازی شرکت کرده و به بیان دیدگاه های خود پرداختند به ترتیب حروف الفبا:

سحر اردانه، مجید ادب، مریم اکبریان، الهه بهشتی، مریم ثمره، امیر حیدری، شهرزاد خادمی، میثم خلیل پور، گوران عرفانی، شیرین عزیزی، هدا کاملی، امید کیمیایی، محمدرضا مهربانی گلزار

سؤال

فارغ التحصیلان رشته معماری منظر، تا چه اندازه به کار حرفه ای (اعم از طراحی، اجرا، تدریس و تحقیق) نزدیک به رشته تحصیلی شان مشغول هستند؟ آیا جامعه حرفه ای پذیرای فارغ التحصیلان منظر بوده  یا اینکه معماران منظر به ناچار به حرفه های عام تر(مثلا انجام پروژه های صرفا معماری) روی آورده اند؟  تحلیل شما از سوال فوق چیست و علت را چه می دانید؟

اتفاق نظر

اعضای حاضر در گفتگو، ضمن بیان نظرات و دیدگاه های خود در چند مورد توافق داشتند:

  • بازار کار خوب و مستعدی در ایران برای متخصصین منظر وجود دارد.
  • یک معمار منظر متبحر که توانمندی طراحی و اجرا داشته و بر دانش های مرتبط با منظر تسلط دارد می تواند جایگاه مناسب حرفه ای برای خود فراهم کند.
  • لزوم ایجاد یک صنف برای استیفای حقوق معماران منظر احساس می شود.

از خلال صحبت های حاضرین سه مورد فوق را می توان به عنوان دیدگاه مشترک و مورد توافق استنباط کرد. اما در گزاره دوم یک شرط وجود دارد و آن شرط داشتن تبحر و تخصص کافی است که که باعث بروز اختلاف نظر در گفتگوها شد. منشا این تفاوت دیدگاه ها را می توان در سوالات زیر جستجو کرد:

  • این توانمندی از کجا حاصل می شود؟ دانشگاه، کار حرفه ای و یا حتی تلاشهای فردی؟
  • حد این توانمندی چقدر است؟ آیا می توان یک سطح حداقلی برای آن در نظر گرفت؟
  • آیا صرفا تخصص برای فعالیت حرفه ای کفایت می کند؟ یا عواملی ثانویه همچون روابط ، سرمایه و تبلیغات نیز موثر هستند؟
  • چرا در عرصه رقابت، گاهی معماران منظر، میدان را به حرفه های مشابه واگذار می کنند؟

اختلاف نظر

علی رغم توافق نظرهای فوق، به نظر می رسید که تفاوت دیدگاه ها جدی تر و متعددی وجود دارد؛ حاضران در گفتگو، تفاوت دیدگاه خود را نسبت به سوالات فوق (به صورت ضمنی) بیان داشتند.

چالش اول- از یک سو برخی اعتقاد داشتند که فارغ التحصیلان منظر، آمادگی لازم برای ورود به کار حرفه ای را ندارند. به این معنی که افراد تسلط کافی برای اجرای پروژه های منظر را نداشته و به همین دلیل طرح های ارائه شده قابلیت اجرا ندارند، پس کارفرماها ترجیح می دهند که سراغ متخصصینی بروند که هرچند معمار منظر نیستند اما تسلط کافی بر موضوع را دارند.

در مقابل، این دیدگاه مطرح شد که معماران منظر به حد کفایت از تخصص لازم برخوردارند اما به دلیل ضعف در بازاریابی، پرزانته و برقراری ارتباط با کارفرماهای دولتی و خصوصی، عرصه را به تخصص های مشابه واگذار کرده اند. همچنین برخی از حاضران، وجود رابطه به جای شایسته سالاری را از دلایل عدم توفیق معماران منظر در کسب پروژه های دولتی و خصوصی می دانند.

 چالش دوم- گروهی معتقدند که دانشگاه به حد کافی افراد را برای انجام کار حرفه ای تربیت نمی کند. به این معنی که کیفیت آموزش به اندازه ای نیست که پاسخگوی نیازهای حرفه ای باشد. در مقابل، برخی دانشگاه را مقصر نمی دانند و معتقدند که بخشی از این مسیر به تلاش های خود شخص وابسته است. به بیان دیگر افرادی موفق هستنند که علاوه بر دانشگاه، یا به صورت فردی تلاش برای افزایش مهارت کرده اند و یا اینکه در یک شرکت خصوصی یا نهاد دولتی به کسب تجربه پرداخته اند و از این طریق توانسته اند جایگاه مناسبی بیابند.

 چالش سوم- برخی دروس اهمیت ویژه ای در فعالیت حرفه ای دارند.

از یک سو این اعتقاد وجود دارد که واحد های درسی مانند گیاه شناسی، شناخت مصالح و یا تکنیک های اجرا، می بایست بیشتر مورد توجه قرار گیرند و سهم بیشتری از آموزش دانشگاهی (و یا حتی حرفه ای) را به خود اختصاص دهند. طرفداران این دیدگاه ، عدم تسلط به این دانشها را دلیل عدم موفقیت حرفه ای معماران منظر در سطح جامعه می دانند. این دسته معتقدند طراحی منظر وابسته به شناخت کامل از مقوله های فوق است.

مخالفان نظر فوق، این دروس را با سایر دانشهای مرتبط دارای اهمیت یکسان می دانند با این استدلال که هرچند این موارد ابزار کار طراحی است اما همچون سازه در معماری، داشتن یک آگاهی نسبی و کلی به موارد فوق برای انجام یک طراحی منظر کفایت می کند. ضمن آنکه طراح منظر می تواند برای تحقق ایده و طرح هایش از مشاوره و کمک متخصصینی که به گیاهشناسی یا مصالح تسلط کافی دارند بهره گیرد. در حقیقت طرفداران این دیدگاه، معمار منظر را سرپرست مجموعه ای می دانند که ضمن داشتن دانش کلی نسبت به هریک از موارد، هدایت تخصص های مختلف را برای نیل به طرح مد نظر بر عهده دارد.

 چالش چهارم-  به اعتقاد برخی سرفصل دروس کارشناسی ارشد منظر، متمایل به بحث های نظری است و جنبه های اجرایی ضعیف  است. بنابراین می بایست در دروس مقطع کارشناسی ارشد تجدید نظر شود و واحد های عملی بیشتری گنجانده شود.

در مقابل، عده ای معتقدند که ذات مقطع کارشناسی ارشد با ۳۲ واحد معطوف به پرورش نظری افراد است و توقع به جایی نیست که از آن برای تربیت تکنسین استفاده شود. بنابراین پیشنهاد می کنند که تربیت متخصص می بایست در مقاطع پایین تر با ایجاد فوق دیپلم و لیسانس رشته معماری منظر محقق شود.

چالش پنجم- توجه به نیازهای مخاطب و کارفرما از دیگر نکات مورد بحث بود. در حالیکه عده ای معتقدند می بایست به سمت نزدیک تر شدن به خواسته های مخاطب حرکت کرد تا با استقبال کارفرماها مواجه شود، عده ای در مقابل آن را بازاری شدن و تمایل به عوام پسندی تعبیر می کنند که معمار تنها از جامعه تاثیر می پذیرد و خود نمی تواند بر آن اثر مثبتی داشته باشد.  موافقان دیدگاه اول، استدلال می کنند که با ایده آل گرایی و خیال پردازی های آکادمیک نمی توان مخاطب عام را متقاعد کرد بنابراین لازم است که مطابق نیاز جامعه، حرکت کرد. دیدگاه میانه ای نیز وجود دارد که معتقد است ضمن احترام حداکثری به نظرات کارفرما، طراح نیز خلاقیت های خود را در کار منعکس کند. هرچند برقراری این تعادل امر دشوار و ظریف است.

 چالش ششم- مخاطب عام و کارفرما ها شناخت درستی از رشته منظر ندارند. از یک سو این دیدگاه مطرح شد که به دلیل جوان بودن این رشته، هنوز شناخت صحیحی از این تخصص وجود ندارد و آنچه توسط حرفه های مشابه ارائه می شود در واقع طراحی منظر نیست، در حالیکه در مقابل، این نظر مطرح شد که مخاطب عام و کارفرماها یک کار خوب را تشخیص می دهند و ضعف حرفه مندان منظر در درک نیازهای جامعه را نباید به حساب مخاطب گذاشت.

با این حال بر تبلیغات و معرفی تخصص معماری منظر می توان تاکید و به سمت ایجاد یک پایگاه اجتماعی برای این رشته حرکت کرد.

چشم انداز

برای تحول، این یک شروع خوب محسوب می شود.  اینکه فارغ التحصیلان نسبت به تخصص خود دغدغه دارند و ضعف های حرفه خود را بازمی شناسند. طبعتا موارد فوق قابلیت بحث و گفتگوی بیشتر دارد. حتی می تواند موارد بحث برانگیز بیشتری در ذیل سوال فوق مطرح شود.

  • برای برخی از اختلاف نظرها، راه حل هایی پیشنهاد شد، به عنوان نمونه در رشته معماری منظر در برخی دانشگاه های بریتانیا، برخی دروس مشترک است و برخی واحد ها به تناسب اینکه فرد قصد دارد در آینده در چه زمینه ای فعالیت کند واحد های درسی متناسب را انتخاب می کند.
  • فارغ التحصیلان می بایست تنها بر آموزش دانشگاهی تکیه نکرده و از طرق مختلف بر دانش تخصصی خود بیافزایند تا در رقابت با حرفه های مشابه از توانمندی بالاتری برخوردار باشند.
  • می توان کارفرما و یا مخاطبان را «به تدریج» از نگاه عوام گرایانه به سمت پروژه هایی با لایه های معنایی قوی تر(فرهنگی، اجتماعی، تاریخی) سوق داد؛ این اقدام نیازمند رفتارهای هوشمندانه و درایت طراح خواهد بود.
  • ایجاد ارتباط های حرفه ای (و نه رانت) از طریق اعتماد سازی و انجام پروژه های موفق از دیگر راهکارهای پیشنهادی برای آینده رشته منظر بود.
  • ایجاد مقطع کارشناسی منظر می تواند بخشی از کاستی های عرصه حرفه ای را برطرف نماید.
  • می توان در بلند مدت به ایجاد یک صنف حقوقی همت گماشت و با معرفی این رشته، جایگاه حرفه ای آن را تثبیت نمود.

ذکر مجدد این نکته ضروری است که این گفتگو یک شروع است، بی شک نظرات و دیدگاه جدید و یا تکمیلی می تواند چشم انداز روشن تری پیش روی همه معماران منظر قرار دهد.

پی نوشت:

* “اهل نظر” یک گروه در محیط وایبر (Viber) است که جمعی از اساتید، دانشجویان و فارغ التحصیلان معماری منظر عضو آن هستند.

2 سه نظر

  1. با سلام. مطلب جالبی بود. و این بحث دغدغه امروز همه ماست. من فکر می کنم سرفصل دروس تا حدود زیادی درست و به جا تعیین شده. اما آنچه که تدریس می شه از واقعیت و مسایل و چالش های روز دنیا و حتی دغدغه های داخل کشور فاصله داره. به عنوان مثال ما درسی داشتیم که پیش نیاز هم بود٬‌با عنوان بستر شناسی٬ این درس برای فعالیت حرفه ای آینده بسیار مفید و آموزنده بود. اما محتوی کلاس هدف مشخصی نداشت و ما بسیاری از مسایل رو بعدها در محیط کار متوجه شدیم. بنابراین چیزی که در دانشگاه ها می بایست کنترل بشه ٬‌محتوی هر درس و نزدیک کردن اون به فضای حرفه ای هست. من به شخصه با این باور که یکسری صحبت ها آکادمیک هستند و ربطی ساخت و ساز ندارند٬ مخالفم. چراکه هر مبحث علمی اگر نتواند در فضای عمل به کار بیاد بیهوده است. هنر ما هم به عنوان یک معمار یا معمار منظر اینه که مسایل دانشگاهی رو وارد حرفه کنیم. متاسفانه به دلیل سختی و پیچیدگی موجود اغلب از این کار دست می کشیم. این امر سبب نابه سامان شدن فضای حرفه ای و انتظارات اجتماعی شده٬و استانداردها را کوچک و خرد می کند.

  2. سلام. از نظر من چند عامل مهم موفقیت برای معماران منظر وجود دارد.
    اول افزایش دانش فنی در طراحی و ساخت
    دوم افزایش دانش مدیریت و تسلط نسبی به حوزه های حرفه ای جانبی مانند گیاهشناسی. سیویل. تاسیسات و …
    سوم هم افزایش اعتماد به نفس و خالی نکردن عرصه در مقابل مدعیان

    در مورد دوستان فضای سبزی هم با توجه به تجربه کار در چند سال اخیر کاملا معتقدم که ایشان در برابر یک معمار منظر حرفه ای چاره ای جز کاهش ادعا و کار کردن در زیر دست ایشان ندارند

نظرات بسته شده است.