چرا معماری منظر، فقط «معماری منظر» است؟

بارها از زبان حرفه مندان و متخصصان رشته های نزدیک به معماری منظر شنیده ایم که این رشته را برآمده از رشته های دیگر یا زیر مجموعه یک تخصص دیگر معرفی می کنند.

به این عبارت ها دقت کنید:

«معماری منظر همان طراحی شهری در سطح پایین تر است!»(کوین لینچ)، «معماری منظر، به طراحی و فضاسازی در محیط باز می‌پردازد» ، «معماری منظر برای طراحی پارک (بوستان) و فضای سبز است» «این رشته تلفیقی از علوم مهندسی شهرسازی و مهندسی معماری است» و تعاریفی از این دست که گاهی اوقات در منابع مختلف و رسانه های دیجیتال مشاهده می شود.

به اعتقاد نگارنده، معماری منظر هیچ یک از این تعاریف نیست بلکه  دارای تعریفی مستقل و کاملا متمایز است. دلایل این مدعا چنین است:

– چنانچه این تعاریف را برای معماری منظر بپذیریم ، نقض غرض شده است. در واقع ، رشته ای تعریف شده که قبلا وجود داشته است. اگر معماری منظر همان طراحی محیط است چه لزومی به نام گذاری مجدد آن است؟ یا اگر همان طراحی شهری در مقیاس دیگر است، نیز لزومی به تعریف یک رشته جدید و نامی جدید نیست. پس چنانچه این تعاریف را مبنا بگیریم تفاوتی ماهوی با رشته هایی که پیش تر وجود داشته اند نیست. در این صورت تخصص های موجود را به اسم رشته ای جدید به جامعه معرفی کرده ایم  که در نظر عقل سلیم کاری عبث است.

– به این نکته ظریف دقت شود که استفاده از ابزارها و لوازم یک رشته به معنای این نیست که الزاما زیرگروه آن باشد. استفاده از محاسبات ریاضی در حوزه شیمی، باعث نمی شود که رشته شیمی همان ریاضی باشد.

بنابراین استفاده از داده های ورودی (همچون نقشه ها، گزارش ، تصاویر و..) و یا شباهت در اسناد خروجی (مانند نقشه های اجرایی) باعث نمی شود که معماری منظر، همان طراحی شهری، طراحی محیط، مهندسی فضای سبز و.. باشد.

– تغییرات جزیی در یک تخصص هیچگاه منجر به شکل گیری رشته جدید نمی شود. بلکه تغییر پارادایم است که باعث خلق دانشی جدید می شود. به عنوان مثال، تغییر مقیاس زیاد در بررسی ذرات، دانش «نانو» را شکل داد. این میزان از تغییر، پارادایم را تغییر داد بنابراین لزوم یک دانش جدید احساس شد.

معماری منظر در یک پارادایم جدید شکل گرفته و اساسا با چهارچوب های رشته های پیشین متفاوت است.

علت بیان چنین تعاریف و دیدگاه هایی عمدتاً ناشی از دو اتفاق است:

اول آنکه این رشته تا حدودی جوان و ناشناخته است بنابراین هرکس از ظن خود یار آن می شود و طبیعی است که برای سهولت در فهم آن از ادبیات و واژگان آشنا استفاده می کنند که ممکن است منطبق با اصل مفهوم نباشد.

ثانیا، دامنه نسبتاً وسیع پروژه های این رشته، برای تخصص های نزدیک به منظر، جذاب است . به همین دلیل، تعاریفی را اشاعه می دهند که به نوعی مصادره به مطلوب باشد و تخصص آنان را در بر گیرد.

به استناد موارد فوق، نگارنده بر این اعتقاد است که معماری منظر نمی تواند با تعاریف فوق منطبق باشد.

اما اینکه معماری منظر چه هست؟  سوالی است که پاسخ به آن در نوشته دیگری خواهد آمد.