نقد آثار بزرگ، غالبا امری دشوار است، به ویژه آنکه دارای مقبولیت نزد عامه مردم هم باشد. به سختی می توان باور کرد که باغ ورسای که امروزه به عنوان یکی از آثار برجسته تاریخ باغ و منظر شناخته می شود در دوره احداث آن توسط یکی از نویسندگان برجسته فرانسه نقد شده باشد. اما واقعیت این است که این باغ در همان دوره لویی چهاردهم که توسعه یافت و به شکل امروزین درآمد مورد انتقاد جدی واقع شد.
دوکِ سن سیمون (به فرانسوی:duc de Saint-Simon)، نویسنده قرن هفدهم فرانسه، هم عصر با لویی چهاردهم است. توصیف او از مجموعه ورسای و مقایسه آن با سایر باغهای آن دوره(قرن ۱۷ میلادی)، جزء اولین نقد های جدی بر باغ ورسای محسوب می شود. نقد او صرفا توصیف احساسی باغ نیست، کلی و عامیانه صحبت نمی کند. بلکه سعی می کند در قیاس با مکانهای دیگر، نقاط ضعف این باغ را برشمرد. عناصر باغ و منظر را به خوبی می شناسد و درک خود را از مواجهه با باغ بیان می کند. او در بخشی از نوشته هایش ضمن ستایش «باغ سَن ژرمن»، باغ ورسای را جایی غم انگیز و ناخوشایند می داند:
« باغ سن ژرمن، جایی منحصر به فرد است که دیدهای شگفت انگیز [به پاریس] و یک پیاده راه بزرگ در جوار یک جنگل، همگی یکجا جمع شده است، همه عناصر منحصر به فرد است: زیبایی تک تک درختان آن، زمین آن[شکل زمین]، مکانیابی آن، مزیت و سهولت دسترسی به منبع آب در این ارتفاع، امکانات رفاهی فوق العاده ای که در باغ است، تپه ها و تراس ها، که از هر یک به دیگری می توان به راحتی دسترسی داشت. فریبندگی و آرامش رودِ سِن، همه اینها در نهایت، یک مجموعه کاملی را ساخته که پایدار و متکی به خود است، و این باغ به خاطر ورسای رها شده است… اما ورسای، غم انگیزترین و ناخوشایند ترین جایی که دیده ام، بدون نظرگاه خوب، بدون جنگل، بدون آب، بدون هوا، بدون زمین مناسب، چرا که همه چیز باتلاق یا ریگ روان است. در نتیجه ورسای، جایی خوب نمی تواند باشد…»
اعتراض سن سیمون به مکانیابی یا تامین آب درست است، منبع آب باغ ورسای رود سن است که در پایین دست است و برای تامین آب، یک زیرساخت عظیم و پرهزینه لازم بود تا آب را به داخل باغ برساند. نظرگاه اصلی باغ ورسای نیز رو به سمت پاریس نیست، بنابراین از نظر سن سیمون، تراس های ورسای دید مناسبی ندارند.
سن سیمون در ادامه نقد خود، باغ ورسای را یک پروژه ناموفق می داند:
«این باغ و کاخ، تعدی(ظلم) به طبیعت است به زانو درآوردن طبیعت به مدد نیروی هنر و پول است. کاخ ها یکی پس از دیگری ساخته شده اند، بدون طرح و برنامه کلی؛ زشت و زیبا به هم دوخته شده اند. فضای گسترده و خفه در کنار هم آمده اند…
آپارتمان پادشاه[لویی چهاردهم] و همینطور ملکه، نهایت بی سلیقگی و مایه آزار هستند… تاریک ترین، تنگ و محدود ترین و بَد بوترین فضاهای ممکن هستند. باغ ها نیز که می بایست شکوه انگیز و با عظمت باشند، بدسلیقه و بی کاربرد هستند…»
گویا شکایت سن سیمون از مداخلات عظیمی است که برای احداث باغ و کاخ در زمین طبیعی انجام شده است. او این اقدامات را خلاف ماهیت طبیعت دانسته و طرح باغ را «خشونت» علیه طبیعت می نامد. خشونتی که همه جا بر طبیعت سایه گسترده و منزجر کنند است. احتمالا منظور سن سیمون از «خشونت»، پلان شعاعی با زوایای تیز، هرس درختان با شکل های هندسی، کانال های مصنوعی برای انتقال آب و احداث تپه ماهور های مصنوعی است. این دست اندازی ها از نظر او غیر ضروری و خشن هستند و به شدت با آن مخالفت می کند.
دور بودن از مردم و شهر، هزینه های سرسام آور احداث باغ، وسعت بیش از اندازه که خسته کننده است، عدم دفع صحیح آبهای سطحی که به گل آلود شدن زمین و ایجاد رطوبت و بوی بد منجر می شود، از دیگر مواردی است که سن سیمون به آنها پرداخته و به عنوان نقاط منفی باغ و کاخ ورسای مطرح می کند.
مطلبی که او در نقد باغ ورسای نوشته است بسیار کامل و جامع است. از تمام زوایای ممکن به موضوع پرداخته و نظر خود را به صراحت بیان کرده، در مقابل هم نمونه ای که از نظر او دارای ویژگی های مثبت فراوانی است ذکر می کند(باغ سن ژرمن).
این دقت نظر و نگاه تیز بین به منظر، در سه قرن پیش، بسیار جالب توجه است. از سوی دیگر، جسارت او در بیان دیدگاهش، تحسین برانگیر خواهد بود هنگامی که بدانیم سن سیمون، در زمانه حکومت لویی چهاردهم این مطلب را نوشته است و طبعا نقدهای او در خصوص باغ ورسای به اطلاع پادشاه می رسیده؛ دانستن اینکه برخورد شاه با او چه بوده خالی از لطف نیست. همین قدر می دانیم که او ۸۰ سال زندگی کرد به نوشتن خاطراتش که مهمترین اثر اوست مشغول بود.
جسارت و نکته سنجی سن سیمون، به ما یاد آور می شود که بزرگی و یا مقبولیت یک اثر نباید مانع از نقد آن شود حتی اگر آن اثر باغ ورسای باشد.
برای دسترسی به متن نوشته های دوک سن سیمون، رجوع کنید به :
Rouvroy, Louis de, duc de Saint-Simon, (1856), Tome 12, chap. XIX, div. 42