نخسین رکن ارزیابی، «هدف» است. در ابتدا باید هدف پروژه را تعیین کرده تا بتوان از طریق ارزیابی، میزان دستیابی به هدف اندازه گیری شود.
گاهی هدف در نسبت با خود پروژه مطرح می شود مانند اهداف اقتصادی مد نظر سرمایه گذار، و گاهی هدف در نسبت با طرح های بالادست و یا محیط پیرامون تعریف می شود مانند انطباق با بستر پروژه یا احترام به سنت های فرهنگی.
دومین عنصر ضروری در ارزیابی، «معیار» است. با چه معیاری سنجش صورت بگیرد؟ معیارهای کمی و کیفی کدام است؟ پس از تعیین معیارها نیاز است که میزان اهمیت آنها نسبت به یکدیگر تعریف شود.
بدین ترتیب سومین رکن ارزیابی مطرح می شود: روش «وزن دهی» به معیارها. هر یک از معیارها چه میزان در نیل به هدف نقش دارند و اهمیت آنها تا چه اندازه است؟ نکته چالش برانگیز در بحث وزن دهی، معیارهای کیفی است. چرا که تبدیل کیفیت به کمیت (ویا بالعکس)، مستلزم استفاده از روش هایی است که خطای انسانی در آن نقش دارد. اما همواره این پرسش مطرح است که آیا واقعاَ اعداد بدست آمده بیانگر کیفیت ها هستند یا خیر؟
چهارمین رکن در ارزیابی، نحوه جمع آوری داده هاست. روشهای میدانی، مشاهده مستقیم، استفاده از پرسشنامه و … از متداول ترین روشهای تهیه اطلاعات برای ارزیابی است. در چند سال اخیر به واسطه خطاهایی که در تهیه پرسشنامه ها وجود دارد استفاده از روشهای ثبت مسقیم متداول شده است. در این روش، اطلاعات مورد نیاز از طریق گیرنده هایی حسی که دریافت های شخص را ثبت می کند جمع آوری می شود. بدین ترتیب، فرد در گزینش و دستکاری اطلاعات نقشی ندارد و در نتیجه، خطاهایی که در پاسخ به پرسشنامه وجود دارد حذف می شود.
پنجمین آیتم در سیستم ارزیابی، نحوه محاسبات است. این مورد با حوزه آمار و احتمال در ریاضیات همپوشانی دارد. انتخاب روش مناسب برای محاسبه در نتیجه نهایی ارزیابی نقش دارد.
«متد» یا «مدل» ششمین و آخرین رکن یک سیستم ارزیابی است. به طور عمده می توان مدل ها را به دو گروه عمده تقسیم کرد: مدل های مبتنی بر چند هدف و مدل های چند شاخصه. گروه اول برای طراحی غالباَ به کار می روند و گروه دوم عمدتاَ برای انتخاب گزینه برتر استفاده می شود. این مدل ها از دانش «تصمیم گیری چند معیاره» (MCDM) وام گرفته شده اند و متناسب با ماهیت ارزیابی یکی از زیر مجموعه های این دو گروه انتخاب می شود.
امروزه می دانیم که هر جا نیاز به «تصمیم گیری» باشد تواماً نیاز به «ارزیابی» است. «برنامه ریزی» و «طراحی» چه در معماری ، چه در منظر و چه در صنعت، نوعی تصمیم گیری است، بنابراین آنچنان که در حوزه تولیدات صنعتی ما از ارزیابی به منظور نزدیک شدن به هدف بهره می بریم و تصمیمات خود را اصلاح می کنیم در معماری و منظر نیز این مقوله می تواند به بهبود طراحی، اصلاح پروژه ها و ارتقای کیفیت فضا منجر شود.
* این مطلب بخشی از سخنرانی در «کارگاه نظریه های نو»ست که در شهریورماه ۹۲ در پژوهشکده نظر ایراد شده است.